جهان


من و دوره گرد گذرمان
بغايت در آمريكا گمناميم.
با اين همه
از چين تا اسپانيا، از دماغه اميد نيك تا آلاسكا
در هر وجت از آب و خشكي دوستاني دارم
و دشمناني.
چنان دوستاني كه یكبار نيز، هم نديده ايم
ميتوانيم اما بميريم از بهر ناني برابر، آزادي برابر،
رويايي برابر
و آنچنان دشمناني تشنه بخون من،
و من به خونشان.
 
قدرتم از آن
كه نيستم تنها
در اين گسترده دنيا.
جهان و خلقش نمايانند در قلب من
آشكارند در علم من.
به آرامي و صراحت،
پيوسته ام
به پيكار عظيم.